پدرخوانده ، ایزدبانوی جوان سکس مادر در خواب را پیچاند
پدرخوانده با الهه جوان خود تنیس روی میز بازی می کرد. اما ناگهان ، چیزی عقب افتاد و آن مرد دیگر نتوانست به طرز ماهرانه ای حرکت کند و به توپ برخورد کند. دختر خشمگین شد و برای آرامش مرد گرفت. او آن را در برابر سینه های خود فشرد و شروع به دویدن دست از طریق موهای خود کرد. مرد محاصره فوراً به هوش آمد و با بلند کردن سر ، کودک را با لب های داغ بوسید. سپس عروسک را با الاغ گرفت و به او نزدیکتر شد تا او احساس کرد که خروس خود را با احساس هیجان زده سکس مادر در خواب می کند. دختر بلافاصله فهمید پیرمرد چه می خواهد ، و برهنه کشید ، انتهای کوچک خود را لیسید و بیدمشک محکم خود را زیر دیک خیس و لعنتی قرار داد که آن مرد یاد جوانی خود را گرفت و در غار به پایان رسید.